به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسکانیوز؛ گفت و گو با آرش امینی در باره موسیقی و هنر بواسطه اینکه او علاوه بر اینکه دانش آموخته موسیقی است دارای مدرک عالی تخصصی مدیریت هنری است میتواند با جذابیت های خاصی همراه باشد. در طول مصاحبه با آرش امینی که در فرصت اندکی پس از اجرای ارکستر سمفونی عراق در قسمت اول و در پشت صحنه تالار وحدت انجام شد این موزیسین ایرانی به نکات تامل برانگیز و به شدت جذابی اشاره کرد که باعث میشود این مصاحبه از جذابیت های خاصی جدا از اجرای ارکستر عراق در ایران برخوردار شود. اوکه از نوازندگان سابق ارکستر سمفونی تهران بوده، از ساز و کار این ارکستر اطلاع کافی دارد. و بعنوان هنرمندی که در زمینه مدیرت هنری دارای تخصص آکادمیک است می تواند از زاویه دیگری به این مغوله نگاه کند. زاویه نگاهی که باعث شد تا آنچه در باره ارکستر سمفونیک به ما گفت قدری با آنچه تا کنون در باره مشکلات این نهاد فرهنگی شنیدیم متفاوت باشد.
*سرنوشت ارکستر سمفونی تهران هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد. با توجه به اینکه گویا مشکلات اعتباری این ارکستر حل شده به نظر شما جز مسایل مالی و اعتباری ارکستر سمفونی ما مشکل دیگری ندارد؟
- قطعا میگویم که مشکل اصلی ارکستر سمفونی ما پول نیست. اگر داشتن یک ارکستر سمفونی در حالیکه همه ما از اهمیت آن با خبریم صرفا با پول ممکن بود که دیگر افتخار ملی به حساب نمی آمد.
بارها و بارها از زبان مدیر دفتر موسیقی شنیده ایم که با تامین اعتبار برای این ارکستر ساز های جدید خواهیم خرید. سوالم اینجاست که در کجای دنیا برای اعضای ارکستر سمفونیک ساز می خرند؟ شما هنوز ارکستر ندارید. این نهاد فعلا نهادی بلاتکلیف و معلق است. ساز ابزار حرفه ای و شخصی است. تنها سازهایی که در تمام ارکسترهای دنیا توسط نهاد مدیریتی ارکستر خریدار میشود فقط سازهای کوبه ای از قبیل تیمپانی و سازی مثل هارپ است.
مورد دیگری که به آن اشاره می شود اینست که قرار است برای رپرتوار ارکستر هزینه کنیم. باز هم این سوال مطرح میشود که ایا از تمام رپرتوارها و نت های آرشیو موجود استفاده شده است؟ کافیست به آرشیو موجود سری بزنید. نت ها زیر تلی از خاک مدفون شده اند. پوشه ها مربوط به پنجاه سال قبل هستند. چرا هر چیزی را با هزینه کردن مرتبط میدانیم.
اگر دقت کنید در تمام دنیا نوازندگان کنترباس را خواهید دید که با استفاده از هاردکیس های چرخدار در حال حمل و نقل سازهای خود هستند. چه برسد به ویلن. یک ویلن استاندارد مناسب برای کار حرفه ای بین 3 تا 10 میلیون هزینه دارد. این وظیفه نوازنده است که ابزار حرفه ای خود را تهیه کند.
* خب با این حساب شما معتقدید مشکل این ارکستر فراتر از مسائل مالیست؟
- ببینید ارکستر یک موسسه است. موسسه ای که سازو کار و مکانیزم مشخصی دارد. موسسه ای که نیازمند مدیریت تخصصی است. حتی بلیت فروشی یک ارکستر هم بخشی است که باید دارای مکانیزم خاص خود باشد. مکانیزمی که در آن آبونمان و شبکه های فروش بلیت و بازاریابی دارد. به همین دلیل است که اداره یک ارکستر مدیریتی کارامد و تخصصی می خواهد. به همین دلایل است که مدیریت هنری یک ارکستر صرفا یک شغل نیست. بلکه رشته ای دانشگاهی و تخصصی است. مدیریت هنری یک ارکستر باید اهداف میان مدت و دراز مدت مشخصی برای ارکستر تعریف کند. باید به روشنی بداند که برای مخاطب چه خوراک فرهنگی مناسبی برای چند ماه آینده تعریف کرده و در پس این زمان قرار است در ذهن مخاطب چه میزان ارتقائ فرهنگی به ارمغان بیاورد. به همین واسطه است که انتخاب رپرتوار یک ارکستر در طول مثلا یک فصل ابدا کار ساده و پیش پا افتاده ای تعریف نمی شود.
* صحبت از مدیریتی دانش آموخته و متخصص کردید. با توجه به رشته تحصیلی خودتان ایا فکر می کنید برای این شغل مناسب هستید؟ آیا می توان از حرف های شما نتیجه گرفت که شما خودتان را برای این سمت مناسب می دانید؟
- ممنونم از سوالتان. قبلا هم از صحبتهای من چنین برداشتهایی شده بود. بگذارید واضح بگویم. من دنبال شغل نیستم. چون هم شغل دارم و هم درآمد. تا کنون هم هیچ صحبتی در این مورد نشده و شخصا هم به این موضوع فکر نکردم. من فقط به سوالات شما پاسخ دادم اما به آنچه در این مورد گفتم اعتقاد کامل دارم.
* تمام این ایده آلها که تا کنون گفتید و آنچه که من شنیدم انتقاداتی بود صرفا تخصصی بدون بیان راه حل و راهکاری. نوازنده باید ساز خودش را بزند و هزینه سازش را بدهد. قبول. مدیریت ارکستر نیازمند تخصص است. قبول. برای رسیدن به این هدف چه کار باید کرد؟
- مشکل اصلی ارکستر ما تفکر و شناخت غلطی است که در باره آن داریم. همین اشتباه بودن تفکر از همان ابتدا باعث می شود در تفکر و تدبر دچار خطا شویم. ببینید همیشه صحبت از این بود که با درآمد کم اعضا نمی توان از نوازندگان انتظار داشت که دربست در خدمت ارکستر باشند. این بزرگترین خطا و اشتباه ماست. کار نوازنده نوازندگی است. یعنی چه که نوازنده ارکستر سمفونیک باید فقط برای ارکستر سمفونی بزند؟ در حال حاضر دو سال است ارکستر سمفونی تعطیل شده است. اکثر نوازندگان با توجه به اینکه دوستان من هستند و از نزدیک از کارشان اطلاع دارم در این دوسال بواسطه تدریس خصوصی، ضبط استودیویی و اجراهای پاپ که هزار ماشاالله روز بروز هم بیشتر و بیشتر میشوند ماهانه درآمدی بین 3 تا 8 میلیون دارند.
چگونه می توان از نوازنده انتظار داشت که با درآمد ثابت ارکستر که در خوشبینانه ترین حالت شاید ماهی به دو میلیون تومان برسد تمام وقت خود را صرف ارکستر بکند. این اشتباه بزرگی است. چیزی که ما کم داریم درآمد نیست. نظم و دیسیپلین و تعهد حرفه ایست.
نوازنده ارکستر سمفونیک کافی ست بگونه ای تربیت شود که مانند یک سرباز در خدمت ارکستر باشد و در زمان مقرر در جای مقرر با تمام انگیزه و تمرکز حاضر باشد. دیگر به کسی ربطی ندارد در خارج از ساعات کاری تمرین و اجرای ارکستر نوازنده چکار میکند؟
* یعنی شما مشکل اصلی ارکسترهای ما را چیزی فراتر از مسائل مالی یعنی مشکلی فرهنگی می دانید؟
- به نظر من مشکل اصلی ارکسترهای ما فقدان تفکر تخصصی و عدم شناخت کافی است. در همین ابتدای هم شاهدیم که کار غلط شروع شده است. گفته اند که در مرحله آزمون از نوازندگان هستیم. سوالم اینجاست که برای شرکت کنندگان آزمون چه دستاورد مشخص و روشنی برای مرحله بعد از قبولی در آزمون وجود دارد؟ گیریم که نوازنده آزمون داد و قبول شد. ایا ساعات کاری او مشخص است؟ ایا برنامه زمانی مشخصی که هنرمند پس از قبولی آز آزمون موظف به رعایت آنست مشخص شده؟ ایا نوازنده ای که قرار است بیاید و آزمون بدهد حق ندارد بداند چه تسهیلات و چه شرایطی در پس زا توفیق در آزمون در انتظار اوست؟
* اقای امینی چیزی که شما می گویید قدری سخت گیرانه و به شدت نظامی وار نیست؟
- دقیقا. ارکستر یعنی دیسیپلین نظامی. همیشه از اقای چکناواریان شنیده ام که می گوید ارکستر مثل ارتش است. سر وقت باید حاضر بود و با تمام قوا و انگیزه و تمرکز کوشید.
معمولا هنرمندی مثل چکناواریان به سختی قبول میکند که اثرش توسط ارکستری که کس دیگری رهبر آنست اجرا شود. اما شما در این کنسرت یک اثر از او اجرا کردید. دلیل آیا حرفه ای بودن ارکستر بود یا رفاقت و نزدیکی شما با چکناواریان؟
اینکه همیشه لطف ایشان شامل حال همه موزیسین ها بوده درست. اما اگر اقای چکناواریان من را خیلی دوست دارد چرا به جای اینکه ناهار مرا در هتلی میهمان کند کارش را برای اجرا در اختیار من می گذارد؟ این جریان صرفا به ارتباط مربوط نمی شود. قطعا ایشان در ارکستر عراق چیزی دیده اند که راضی به این کار شدند.
* اجازه بدهید قدری هم به اجرای ارکستر سمفونی عراق با رهبری شما بپردازیم. برای اجرا با این ارکستر چند جلسه تمرین داشتید؟
- مجموعا پنج جلسه. اما به عدد پنج زیاد دقت نکنید. 5 جلسخ تمرین به شدت فشرده و طاقت و فرسا در برنامه کاری خود در مدت سه چهار روزی که به بغداد رفتم انجام دادیم.
* شما برای تمرین به عراق رفتید؟
- بله. من روز پنجشنبه عصر به بغداد رسیدم و همان روز بلافاصله جلسه اول تمرینمان انجام شد. جمعه و شنبه و یکشنبه هم مجموعا چهار جلسه تمرین داشتیم و بعد بسمت تهران پرواز کردیم.
* پس همراه با ارکستر عراق به تهران بازگشتید؟
- با چند ساعت تاخیر در پرواز. و با دو پرواز به تهران رسیدیم.
* این ارکستر را چطور ارزیابی می کنید؟
- باید توجه کنید که این ارکستر در تمام مدت بحران و جنگ عراق بی وقفه فعالیت خود را ادامه داده است. این ارکستر هر ماه یک کنسرت را داشته است. ارکستر سمفونی عراق دارای یک سیستم مدیریتی خاصی است. جدای از این ارکستر اینها یک ارکستر جوانان هم دارند که مستقلا به قعالیت خود ادامه میدهد. در برخی از اجراها بعضی از نوازندگان جوان در کنار اعضای با سابقه تر به کار گرفته میشنوند و به این ترتیب بمرور جوانان را تربیت کرده و بر تجربه آنها می افزایند.
* فکر نمی کنید با توجه به شرایطی که در حال حاضر گریبانگیر ارکستر سمفونی خودمان شده بهتر بود هزینه و دستمزدی که برای اجرا به این ارکستر عراقی تعلق گرفت به هر شکل برای ارسکتر خودمان هزینه می شد؟
- چه خوب شد این سوال را پرسیدید. ممنونم. باید مساله مهمی را در اینجا به صراحت اعلام کنم. ارکستر سمفونی عراق برای شرکت در سی امین جشنواره موسیقی فجر دیناری دستمزد برای اجرا و دیناری پول بابت هزینه سفر نه مطالبه کرده و نه گرفته است.
این ارکستر پول بلیط هواپیمای خود را هم داده است. تنها هزینه این ارکستر برای ایران هزینه اقامت و پذیرایی آنها در این چند روز بوده است. هزینه هتل و پذیرایی هم اگر بر عهده ما یعنی میزبان بوده هیچ کار خلاف عرفی نیست. برسم همه فستیوالها در هر جای دنیا هزینه اقامت و پذیرایی هنرمندان خارجی بر عهده میزبان است.
* به اعتقاد برخی ارکستر سمفونی عراق نباید در جشنواره سی ام حاضر می شد چرا که عراق هشت سال ایران را وارد جنگی تحمیلی کرد که باعث شد بسیاری از بهترین جوانان وطن ما در راه دفاع از خاکشان در مقابل ارتش همین کشور جان عزیزشان را از دست بدهند. عراق ایران را وارد جنگی کرد که هزینه های زیادی برای ما داشت. سختتان نبود رهبری ارکستر این کشور را قبول کنید؟ در مواجهه با این مردم چه احساسی داشتید؟
- این مردم هم قربانی سیاستهای یک مرد روان پریش دیوانه به نام صدام شدند. این مردم هم مانند خود ما در آتشی سوختند که صدام تهی مغز دیکتاتور آن را افروخت. رشادت جوانان ما در کنار همه ملت ایران این دیوانه افسار گسیخته را سر جایش نشاند اما این دیوانه اگر دست از سر ما برداشت دو دستی گریبان مردم عراق را چسبید و پانزده سال دیگر با این مردم ستم کرد. همین الان عراق از خاکستری که صدام باعث و بانی آن بود خلاص نشده است. مردم عراق گناهی ندارند.
نظر شما